کاری نکـن که از نیمه راه بــرگـردم...........با کوله باری از اشک و آه برگردم
راضــی نشـو کــه دلـــم سادگــی کنـد...........اگــر چــه حتــّی بــه اشتباه بـرگردم
حتـــّی اگــر بترسانیـم کـــه شب باشد...........بـا نــور نقــره ای رنگ ماه برگردم
دیگر نترسم از شبی که تاریک است...........بی هول و هراس شب سیاه برگردم
از تـــو و تمام خاطــراتت رهــا شوم...........حتـی بـدون هیچ تکیه گــاه بـرگـردم
بــی آنکه یـک نظر پشت سر بیندازم...........یا بــر خاطـرات گذشته نگاه برگردم
هرچند خـوب من مـی پرستمت ولــی........... کاری نکـن که از نیمه راه برگردم
شعر:زارعی